همونطور که خیلی از مارکترها برای خریداران و مشتریانشون پرسونا درست میکنن، محتوانویسها و کپیرایترها هم میتونن برای بلاگشون طراحی پرسونای مشتری کنن تا نتیجهی بهتری از تولید محتوا نصیبشون بشه. پرسونای مخاطب به شکلی تأثیرگذار به روی بازخورد مخاطبان بلاگ تأثیر میذاره و خیلی مشخص میتونه به شما کمک کنه تا نیازشون رو بر طرف کنید. درواقع، پژوهشها به ما میگن که حدود 79 درصد از مخاطبان معتقدن برندهایی که باهاشون تعامل دارن، اطلاعاتی توی بلاگهاشون دارن که کاملاً نامربوط به نیاز اونهاست. دقیقاً تو همین نقطه است که لزوم آشنایی و ساختن پرسونای مشتری وسط میآد: مخاطب من کیه و چه نیازی داره؟
ما تو این مقاله از سری مقالات تخصصی آشنایی با تولید محتوا سعی میکنیم به شکلی خلاصه و روشن، اما جامع و کاربردی، بهتون توضیح بدیم پرسونای مخاطب چیست و چطوری میتونید پرسونای مخاطب طراحی کنید.
سرفصلهای پست
پرسونای مخاطب چیست؟
پرسونای مخاطب یا پرسونای مشتری یه پروفایل خیلی فشرده از مخاطب هدف شما است؛ یا درواقع برایندی از مخاطبانتون. خصوصیات این مخاطب و هویتی که براش قائل میشید، همگی برگرفته از ویژگیها و خصوصیات افراد واقعیایه که شما حین نوشتن محتوا انتظار دارید بیان و شروع به تعامل با شما و محتواتون کنن.
به زبان ساده، وقتی داریم از طراحی پرسونا (persona) حرف میزنیم، منظورمون اینه که ما اطلاعات هویتیِ کاربری که برای محتوای ما ارزش قائله رو پیدا میکنیم تا با استفاده از این اطلاعات و یه سری اطلاعات دیگه که خودمون اضافه میکنیم، مقالاتی روی بلاگ بنویسیم که مربوط به این مخاطب یا مخاطبان باشن. بنابراین در طراحی پرسونای مخاطب هم نیاز مخطابان در نظرگرفته میشه و هم تعامل شما با مشتری.
پس پرسونا چیست؟برایندی از مخاطبانتون. اما باز هم اگر ساده تر بخوایم بگیم، پرسونای مخاطب به مجموعهای از ویژگیها، ترجیحات، داشتهها، خواستهها و الگوهای فکری و رفتاری مخاطب یا مشتری فرضی ما اشاره داره. بذارید یه مثال بزنم:
فرشاد
فرشاد یه دانشجوی 25 ساله است که تونسته به لطف علاقه و پیگیری، و البته کمکهای زیادی که از پدر و مادرش گرفته، یه کسب و کار کوچیک راه بندازه و نمایندگی فروش یه برند صاحب نام رو به عهده بگیره.
اون چهار ساله که توی این کاره و امسال اولین سالیه که تونسته یه دفتر اجاره کنه و دورکاری رو بذاره کنار. اون هر روز از 11 صبح تا 8 شب توی دفترش سر کاره و همکاراش هم معمولاً هم سن خودشن. درآمدش هم یه چیزی حدود 15 تا 20 میلیونه.
فرشاد به رغم تلاش زیادی که برای یادگیری زبان انگلیسی کرده، اما خیلی ناموفق بوده و حجم کارها و شلوغی هیچوقت نذاشته چنان که باید وقت برای تقویت زبان انگلیسی یا هر پروژهی شخصی دیگهای که نوجوانان و جوانان همسنش باهاش درگیر میشن بذاره. درنتیجه فرشاد نه علاقهمنده به مطالعه طولانی مدت و نه خیلی میتونه ابهام و پیچیدگی رو توی یه محتوا تاب بیاره: وقت جستجو کردن و رفع ابهام و حل مسئله نداره. از طرف دیگه، اون به شدت احساس میکنه که این یه ضعفه و به دنبال اینه که با کمترین زحمت و وقت و انرژی، خودش رو تو این زمینه هم جلو بکشه.
فرشاد 5 روز در هفته سر کاره و دو روز آخر رو هم دورکاری میکنه و تنها بعضی شبها وقت پیدا میکنه یه چیز آموزشی ساده بخونه یا ببینه یا به جای این دوتا، وقتش رو با خانواده بگذرونه.
همونطور که در پرسونای بالا میبینید، ما اینجا از سن، جنسیت، علایق، محل زندگی، دغدغهها، نگرش و درآمد و علایق و نیازها و شغل یه مخاطب average حرف زدیم. این شرح همون چیزیه که بهش میگیم پرسونا.
مزایای پرسونای مخاطب
خیلی خلاصه براتون لیست میکنیم:
- نرخ تعامل رو میبره بالا
- نرخ پرش رو میآره پایین
- امکان اینکه شما از طریق ایمیل یا راههای دیگهای که برای رسوندن اخبار استفاده میکنید کلیک بگیرید رو میبره بالا
- استراتژی سئوی شما ره به مراتب هدفمندتر میکنه
- باعث میشه مخاطبان به مراتب رضایت بیشتری داشته باشن
- به مراتب افزایش بازگشت سرمایه رو تضمین میکنه
چطور پرسونای مخاطب درست کنیم؟
بعد از آشنا شدن با مفهوم کلی پرسونای مخاطب و مزایایی که برای ما داره، حالا میتونیم برسیم سراغ بخش طراحی پرسونای مخاطب و سوال خیلی از شما : «چگونه پرسونای مشتری طراحی کنیم؟». این بخش رو ما هم بر اساس منابع مختلفی که مطالعه کردیم و هم براساس تجربیات مختلفی که داشتیم (و مفصل راجع بهشون تو دوره تجربیاتی که هر متخصص سئو باید بدونه حرف زدیم) نوشتیم و بیشتر از این که اطلاعات محور باشه، پرکتیکال و کاربردیه. شکلی که بلافاصله بتونید باهاش شروع کنید به ساختن پرسونا یا همون چیزی که ما خیلی جاها توی مقالاتمون با عنوان مخاطب شناسی ازش یاد کردیم.
فقط به این نکته توجه داشته باشید که اگر مثل سایت ما، شما هم راجع به موصوعات مختلف و متنوعی تولید محتوای بلاگ یا همون مقاله نویسی میکنید، به چند پرسونای مخاطب نیاز دارید و نه فقط یکی.
1. مخاطب ایدهآلتون رو ترسیم کنید
به نظر شما چه کسی بیشترین علاقه رو به محتوای شما خواهد داشت؟ چه سنی داره و چه سطح تحصیلاتی؟ کجا زندگی میکنه و وقتشو کجا میگذرونه؟ تو زندگی روزمره، هم تو خونه و هم سر کار، با چه چالشایی مواجه میشه؟ علایقش توی فضای آنلاین چیان؟ تو محتوای شما دنبال چیه که بتونه بهش کمک کنه؟
پیدا کردن پاسخ برای این سوالات به ما کمک میکنه تا اطلاعات دموگرافیک (demographic) مخاطب هدف رو پیدا کنیم و بنابراین پرسونای مشتری مشخصتر و دقیقتری بنویسیم. این مرحله البته یه مقدار نیاز به تحقیق هم داره. ابزارهایی هم هستند که میتونن خیلی تو این مسیر کمکتون کنن مثل گوگل آنالیتیکس، میزفا تولز، اینسایتهای اینستاگرام، الکسا و غیره و غیره. البته یه ابزاری مثل میزفاتولز اینجا چون حرف از کانتکس فارسی و داخل ایرانه، به مراتب همان خدمات ابزارهای بین الملل اما از نظر بافت و جغرافیا دقیقتر رو به شما میده.
به دست آوردن اطلاعات دموگرافیک بنابراین میتونه وقت گیر باشه. اما خب برای اینکه بخواید یه پرسونای مشتری اصولی درست کنید که کاملا منطبق و هم مسیر با برندتون باشه، نیاز دارید که تا جای ممکن کامل باشه کارتون.
2. از مخاطبان حال حاضر فیدبک بگیرید
حین فرایند شناخت ویژگیها، ترجیحات، داشتهها، خواستهها و الگوهای فکری و رفتاری مخاطب یا مشتری فرضی مهمه که یه نظر سنجی هم از سمت مخاطبان حال حاضر وبساییتون داشته باشید. در دومین مرحله از طراحی پرسونا، میتونید سوالاتی از این دست بپرسید؟
- چه موضوعاتی برای شما جذابند؟
- از ما میخواید راجع به چه موضوعاتی بیشتر تولید محتوا کنیم؟
- آیا محتوای ما به شما در رفع نیازهاتون کمک میکنه؟
- چه پیشنهادی برای بهتر کردن محتوای ما دارید؟
- چقدر میل دارید محتوای تولیدی ما رو با حلقهی دوستانتون به اشتراک بذارید؟
اما خب احتمالاً اینجا یه سوالی هم میتونه مطرح بشه برای بعضی از خوانندگان مقالهی حاضر: «اگر ما تازه راه اندازی و طراحی سایت رو انجام دادیم و هنوز خواننده یا سابسکرایبرز نداریم چی؟ تو یه همچه وضعیتی هم میشه همچنان پاسخهایی پیدا کرد که تو فرایند شکل دهی پرسونای خواننده به ما کمک میکنن. برای شروع میتونید با تحلیل رقبا شروع کنید و ببینید با چه جور مخاطبانی تعامل دارند. خوندن کامنتهای بلاگ و ریویوهایی که مخاطبان نوشتن یا حتی واکنشهای که توی فضای مجازی و پلتفرمهای مثل اینستاگرام یا بخش کامنت تلگرام داشتن و غیره و غیره میتونه کمکتون کنه این این مرحله از طراحی پرسونای مخاطب رو انجام بدید. همینطور توئیتر هم اینجا کمک خیلی بزرگیه. شما میتونید با دنبال کردن یه هشتگ، ببینید چه مخاطبانی وجود داره و نیازهای این مخاطبان چیا هستن یا درواقع راجع به چی صحبت میکنن.
علاوه بر مورد بالا، شما میتونید با افراد نزدیک و همکاران صحبت کنید تا راجع به ایدههای محتوایی شما نظرشون رو بگن. اگر تیم محتوا دارید میتونید نظر اونا رو هم جویا بشین. اگر چه این افراد ممکنه مخاطب هدف شما نباشن، اما همچنان میتون به شما کمک کنن تا بیشن خوبی نسبت به پرسونای مخاطب داشته باشید.
3. تحلیل
تحقیق شما یه دیتا راجع به مخاطبانتون به شما خواهد داد از جمله اینکه ممکنه مخاطبانی پیدا کنیدکه الزاماً همونهایی نیستن که تو مرحلهی تعیین مخاطب ایده آل تعیین کردیدشون. این دیتا شامل میانگین سنی، جنسیت، اعتقادات مذهبی، تجربهی کاری، سطح تحصیلات و محل اقامت کسانیه که دارن از خدمات و محصولات شما استفاده میکنن یا درواقع فالوئر شمان. تو این مرحله از طراحی پرسونای مشتری ما باید یه دیتا از انواع محتواهایی که بازدید بیشتری دارن و کلمات کلیدیای که مخاطبان برای جستجو استفاده میکنن رو هم جمع کنیم. این دیتا به ما کمک میکنه مقصود و تقاضای مخاطب رو پیدا کنیم. حالا که همهی دیتای لازم رو جمع آوری کردیم، باید با تحلیل جزئیات جلو بریم و بخش هایی که مربوط به پرسونای مخاطب هستند رو جمع آوری کنیم.
4. ساخت و طراحی پرسونای مخاطب
حالا که هم کلی یافته دقیق داریم و هم فیدبک های خوبی از مخاطبان گرفتیم، می تونیم از مقاصد و نیازهای خواننده یا خوانندهی آینده حرف بزنیم و شروع به ساختن یه پرسونا کنیم. اولین مرحله اینه که همه اطلاعاتمون رو کنار هم بذاریم تا یه تصویر واضح بهمون بدن. سن رو مینویسیم، پیشینهی تحصلیات، منطقهی زندگی، و سطح پروفشنالیتهای که پیدا کردیم رو. اینجا حتما باید فراموشتون نشه که به یه اسم فرضی که نشون دهندهی پرسوناتون باشه حتما نیاز دارید.
قالبی که برای پرسونای مخاطب استفاده میکنید هم دست خودتونه. برای مثال، پرسونایی که ما اینجا گذاشتیم رو سعی کردیم تأکیدمون رو «overall identity» باشه. اما خب قالب های متعدد و فرمت های فراوانی برای طراحی پرسونای مشتری هست که میتونید با یه سرچ ساده به کلی از اونا دسترسی داشته باشید. اگر خارج از ایرانید، یه پلتفرمی مثل HubSpot می تونه بهتون کمک کنه حتی تا قالب ها و تمپلیتهای پرسوناهای از قبل آماده هم داشته باشید.
5. بهینهسازی
حالا به مرحلهی آخر ساخت و طراحی پرسونای مخاطب، یعنی بهینه کردنِ محتوا بر اساس پرسونای مخاطی که ساختید میرسیم. خواهید دید که توی این مرحله چه تأثیر فوقالعادهای پرسونا روی استراتژی محتوای شما میذاره و چقدر اطلاعاتی که از این به بعد داخل محتوای بلاگ میذارید، برای مخاطبان جذاب تر خواهد بود.
نتیجه گیری
تو این مقاله از سری مقالات آموزشی میزفا سعی کردیم درک واضحی از مفهوم پرسونای مخاطب بهتون بدیم و یه پاسخ جامع به سوال پرسونای مخاطب چیست شما. همینطور سعی کردیم بهتون یاد بدیم چطوری با طی کردن پنج مرحله، میتونید یه پروسونای مخاطب برای ساییتتون طراحی کنید. اینجا توی جمع بندی فقط میمونه یه نکتهی دیگه که نباید فرامشو کنید: ساختن پرسونای مخاطب یه فرایند مداومه. باید ارتباط و تعاملی که با مخاطبانتون دارید رو حفظ کنید و مطمئن باشید که میتونید هر زمان که نیازهاشون تغییر کرد، اونا رو تشخیص و پرسونا رو باهاشون تطبیق بدید.
امیدوارم که لذت برده باشید. دوباره میبینمتون.