استوری تلینگ مهمه چون نقش اساسیای توی تجارب، فرهنگ و تاریخ ما آدمها داره و همین موضوع باعث شده راهش رو به دنیای بازاریابی هم باز کنه. نقشی که داستان سرایی توی ذهن و روان ما بازی میکنه انکارناپذیره. چرا؟ چون پیامهای ما و بینشهایی که داریم همهاش در قالب داستانه.
منتهی در این مقاله نمیخوایم راجع به اهمیت داستان سرایی بحث فلسفی کنیم. برعکس، میخوایم خیلی دقیق و سرراست ۴تا از اصلیترین دلایل اهمیت استوری تلینگ رو مطرح کنیم. بنابراین با این مقاله از سری مقالات آموزش تولید محتوای میزفا همراه باشید.
ضمنا در ۲ مقاله قبلیمون، درباره معنی داستان سرایی و آموزش داستان سرایی صحبت کردیم که اگه هنوز مطالعهشون نکردید، پیشنهاد میکنیم اونها رو مطالعه کنید و بعد سراغ این مقاله بیایید.
سرفصلهای پست
دلیل اول: استوری تلینگ به ما کمک میکنه ایدههامون رو به اشتراک بذاریم
ما با کمک استوری تلینگ میتونیم ارزشها و باورهای برندمون رو به اشتراک بذاریم. برای مثال این ارزشها میتونند در قالب ویژگیهای شخصیتیِ کاراکتر داستان برندمون خودشون رو نشون بدن.
این کار، یعنی اینکه بیاییم و یه ایده ذهنی رو تبدیل به یه داستان یا یه تجربه واقعی کنیم، باعث میشه تا ایده ما در دسترستر باشه. یعنی در واقع ایدهها قابل فهمتر میشن و افراد مختلفی که تجربه همکاری با برند ما رو نداشتند هم میتونند باهاش ارتباط بگیرند.
از طرف دیگه، این همون نقطهایه که چشم انداز ما هم انتقال پیدا میکنه به مخاطب. میشه ساعتها راجع به پرسپکتیو و چشم انداز و اهداف برند صحبت کنیم و داد سخن سر بدیم؛ منتهی آیا همه مخاطبان متوجه میشن که دقیقا منظور ما چیه؟ شاید آره، شاید نه. ولی خب با یه داستان، به نظر میاد حتی بیحوصلهترین مخاطب هم بتونه همه چیز رو بفهمه. چرا؟
بذارید یه مثال بزنیم. بارون چیه؟ خیلی سادهست. آب تبخیر میشه، میره بالا و ابر میشه و بعدش میعان رخ میده و… ولی یه لحظه فرض کنید برگردید به ۲۵۰۰ سال پیش. آیا اون موقع به نظر شما دانش نسل انسان اجازه میداد یه همچی جوابی داشته باشه؟ آیا اگه این جواب رو بهشون میدادیم، همه منظور ما رو میفهمیدند؟ مسلما نه.
شاید با حرفمون یه فیلسوفی جذب میشد، ولی بعیده که کسی متوجه اصل قضیه میشد. اما خب اونها چجوری به سوال بارون چیه جواب دادند؟ با اسطوره یا همون داستان. این چیزی بود که همگی متوجهش بودند. مثلا میگفتی الآن چرا داره بارون میاد؟ میگفتند دخترانِ آسمون داداششون رو از دست دادند و دارند گریه میکنند و این بارونها اشکهاشونه (اگه دوست دارید کاملش رو اینجا بخونید).
و این تنها مثال نیست. بیشتر پدیدههایی که ما امروز یه جواب علمی براشون داریم، یه زمانی یه داستان بودند. و چرا داستان؟ چون همه، بدون استثنا، استوری تلینگ رو میفهمند.
بنابراین یه دلیل چند هزار ساله پشت این موضوع هست که چرا بهتره ایدههاتون رو به صورت داستان بیان کنید. چون همه و همه و همه داستانها رو متوجه میشن و این خودشون اساسیترین اهمیت داستان سرایی در بازاریابی هست.
پیشنهاد میزفا برای یادگیری بیشتر: ۱۰ اصل تولید محتوای متنی که هر نویسندهای باید بلد باشد!
دلیل دوم: داستان سرایی مخاطب رو وادار به تفسیر و تعامل میکنه
مخاطبان با داستان شما هماهنگ میشن و بهش فکر میکنند و برداشت خودشون رو دارند. وقتی میگیم برداشت خودشون رو دارند یعنی چی؟ یعنی داستان شما رو خوندند و شنیدند و باهاش یه تجربهای داشتند. در واقع بذارید اینطور بگیم که با خوندن داستانتون، مخاطبان هم بخشی از تجربه شما شدند. مخاطبان هم دارند سعی میکنند یه معنایی برای داستانتون پیدا کنند و این یعنی تعامل.
این یعنی مخاطب داره توی مسیر EAT گوگل قدم برمیداره و میتونید روش حساب کنید که وفاداری نشون بده. اگه این تعامل تبدیل به تجربه کاربری خوب بشه، مثلا داستانتون معنای خوبی بهش بده یا یه حس خوب (یا به زبان بازاریابی یه «ارزش»)، این مخاطب بلافاصه حس تعلق به برند شما نشون میده.
اینکه استوری تلینگ جای تفسیر و برداشت و تعامل برای مخاطب باقی بذاره، یعنی اینکه یه مدیوم آموزشی بینظیر میشه. چرا؟ چون پیچیدهترین مفاهیم رو هم میشه به صورت یه داستان به یاد موندنی درآورد و کاری کرد تا خیلی راحت مخاطب بتونه اونها رو بفهمه.
پیشنهاد میزفا برای مطالعه: ۸ اشتباه رایج که محتوانویسها مرتکب میشوند
دلیل سوم: استوری تلینگ احساسات مختلف به خصوص همدلی رو انتقال میده
برای یه برند ضروری و حیاتیه که بتونه احساسات و هیجانات مخاطبان رو با خودش همسو کنه. این احساسات باعث میشن که پیوند بین مخاطب و برند تقویت بشه و بنابراین فرصتهای جدید و متنوعی برای برند فراهم میشه.
در واقع بذارید اینطور بگیم که داستان خوب، داستانیه که اساسش احساساته. داستانیه که مشخصا احساسات مخاطب رو هم هدف میگیره و با این کار، باعث ایجاد حس همدلی و آشنایی در اون میشه. به این صورت، برای این مخاطب مهم میشه که این داستان چیه، قهرمانش قراره چی کار کنه و اصلا مهمتر از این دوتا، نویسنده کیه. این نویسنده یا برند، دیگه چه قصههایی داره؟
مهمتر حتی. خواننده و مخاطبی که از ما احساس همدلی گرفته، مخاطبیه که خودش دنبال ما خواهد اومد. مخاطبیه که پیش ما احساس امنیت داره و به برندمون اعتماد کرده. چرا؟ چون ما اون شخصی شدیم که اون رو فهمیدیم و درک کردیم و اون هم ما رو فهمیده. بنابراین، نه ما رو ول میکنه و نه میذاره ما ولش کنیم (این آخری درس زندگی بود ها 🙂 )
دلیل چهارم: استوری تلینگ مخاطب رو قانع میکنه
و خب رسیدیم به دلیل آخر و به نوعی اصلیترین دلیل اهمیت داستان سرایی در بازاریابی. همه تیمهای فروش برندهای بزرگ میدونند که استوری تلینگ چه قدرتی توی قانع کردن مخاطب برای خرید خدمات یا محصولات داره.
در واقع اگه به تبلیغات برندهای بزرگ نگاه کنیم، میبینیم که ایده پشت داستان برندشون نه حرف زدن مستقیم از جزئیات محصولاتشون بلکه ارتباط برقرار کردن با مخاطبه. ارتباطی از این جنس که یه تجربه احساسی برای مخاطب به ارمغان بیارند.
هدف و پیغام اصلی داستانشون اینه و از استوری تلینگ برای رسیدن به وفاداری مخاطب استفاده میکنند. در واقع با داستان سرایی، بازاریابها روی فکر کردن و انتخاب و خرید کاربران تاثیر میذارند. چطور؟ به دو روش.
یکی اینکه با استوری تلینگ برند میتونه با مخاطب ارتباط بگیره تا از ارزشهاش صحبت کنه و دوم اینکه با معنایی که داره، اونها رو به استفاده از محصولات یا خدمات ترغیب کنه. خود این چطور ممکنه؟
بذارید اینطور بگیم که هر داستانی سه نوع معنا توی خودش داره.
- سطح اول، معنای دم دستی و واضح قصه هست
- سطح دوم، نکته یا پیام داستان هست
- سطح سوم که سطح زیرین هم هست، دنیای اون داستانه
مخاطبان معمولا برای اینکه دست به خرید بزنند، نیاز دارند وارد سطح سوم بشن. سطحی که توش اونها یه جواب برای سوال «این محصول برای من بازنمایانگر چیه؟» پیدا میکنند. اگه داستان شما جوابی به این سوال بده، یعنی مخاطب شما حتما دچار یه واکنش احساسی شده و شما صد در صد تونستید قانعش کنید که دست به خرید بزنه.
نتیجه گیری
مهمترین اصلی که در حال حاضر باید در آموزش تولید محتوا روش تاکید کنیم، اصل جذب توجه کاربران هست. بدون توجه، هیچ کدوم از زحمتهای ما فایدهای نداره و نه بهترین محتواهای ما خونده میشه و نه بهترین محصولات ما فروش میره.
استوری تلینگ دقیقا توی این نقطهست که به کمک ما میاد و گارانتی میکنه که ما بتونیم توجه مخاطب رو جلب کنیم. این همون چیزیه که ما توی سرتاسر این مقاله سعی داشتیم طی حرف زدن از ۴ دلیل اهمیت استوری تلینگ بهش اشاره کنیم.
امیدواریم که از این مقاله میزفا لذت برده باشید. میتونید تجربههاتون از داستان سرایی در کار خودتون یا شنیدن داستان برندهای دیگه رو در قسمت نظرات پایین صفحه با ما درمیون بذارید.