راهنمایی که قراره اینجا بخونید یه دید کلی راجع به مفهوم دیجیتال مارکتینگ به زبان ساده و اصول اولیه چیدمان استراتژی دیجیتال مارکتینگ به شما میده. در این مقاله به شما یاد میدیم چجوری و در نهایت ظرافت، مجموعهای از کارهای مختلف کنار همدیگه با دقت هر چه تمام انجام میشن تا شما به مشتری ایدهآلتون برسید و قانعش کنید از شما خرید کنه، نه از کس دیگه.
بنابراین پیشنهاد میکنیم که از همین ابتدا هم حتما از مباحث یادداشت برداری کنید و هم بلافاصله سعی کنید چیزهایی که اینجا یاد میگیرید رو به شیوهای عملیاتی پیاده سازی کنید. همینطور لازمه بگم که ما مقاله دیگهای هم برای دیجیتال مارکتینگ داریم که طولانیتر، جامعتر و گستردهتره و مباحث خیلی بیشتری رو پوشش میده. بنابراین، پیشنهاد میکنیم اگه صرف آشنایی با مفهوم دیجیتال مارکتینگ اینجایید همین مقاله رو بخونید. اگه چیزی بیشتر از یک آشنایی نیاز دارید، مقاله آموزش جامع دیجیتال مارکتینگ رو مطالعه کنید.
خب بریم که شروع کنیم.
سرفصلهای پست
دیجیتال مارکتینگ چیست؟
احتمالا اگه همین جمله دیجیتال مارکتینگ چیست رو توی گوگل بزنید، به یه عالمه جواب برسید. و خب اگه بخوایم صادقانه نگاه کنیم، اکثر این جوابها یا خیلی آکادمیک هستند یا خیلی گنگ و مبهم و گاهی اوقات هم ترجمهای از متن یه کتاب یا یه سایت غیرفارسی. مثلا این تعریف رو ببینید:
«بازاریابی دیجیتال شامل همه ابزارها و فعالیتهایی است که برای بازاریابی محصولات و خدمات مورد استفاده قرار میگیرد؛ به شرطی که این فعالیتها در بستر دیجیتال (وب، اینترنت.، موبایل، واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و …) انجام شوند.»
متمم
این تعریفیه که سایت متمم (به عنوان یکی از معدود سایتهای فارسی زبان که محتوای واقعا مفید و قدرتمندی داره) از دیجیتال مارکتینگ ارائه میده و خب، اطلاعات مفیدی هم به مخاطب میده. اما باز هم سر آخر اون رو با این سوال تنها میذاره که خب، حالا چی؟ انگار به یه تعریف دیگه نیاز داریم.
«دیجیتال مارکتینگ به گونهای از بازاریابی محصولات و خدمات میگویند که از طریق دستگاههای الکترونیکی انجام میشود.»
این تعریفیه که یکتانت به نقل از نیل پتل (Neil Patel) برای دیجیتال مارکتینگ آورده و یه جورایی چکیده تعریف سایت متتمه. خب تعریف بدی هم نیست در واقع، هم خوب به یاد میمونه و هم ساده ست. اما همچنان کاربردی نیست.
و تعاریف دیگه. نکته اینه همه این موارد واقعیت دارند و باید بهشون توجه کنیم. اما در عین حال ما هم میخوایم توی میزفا تعریف خودمون رو داشته باشیم تا یه درک مشترک از مفهوم بازاریابی دیجیتال داشته باشیم برای ادامه این آموزش. ما برای تعریف دیجیتال مارکتینگ به زبان ساده میگیم:
«دیجیتال مارکتینگ فرایندی است که در آن از مدیومهای آنلاین (مثل وبسایتها) استفاده میکنیم تا به شکلی روشمند، در زمانی درست، پیامی درست را به مخاطبین درستی برسانیم. با این هدف که آگاهی از برند را افزایش دهیم و این افراد را به مشتریانی وفادار و هوادار تبدیل کنیم.»
یه خرده طولانی شد اما خب ما رو میبره دقیقا سر همون نقطهای که باید باشیم. توی اون نقطه که میفهمیم دیجیتال مارکتینگ نه استفاده از دستگاههای الکترونیکی برای رسیدن به افرادی مشخص، بلکه استفاده از قدرتِ اینترنت برای رسوندن یه پیام درست به مخاطبینه که روی زندگی و انتخابهاشون تأثیر میذاره. و اگه شما این پیامرسانی رو بهطور مستمر انجام بدید، در صنعتتون تبدیل به یه کسب و کار حرفهای میشید.
چرا دیجیتال مارکتینگ مهم است؟
احتمالا با توجه به جوابی که به سوال دیجیتال مارکتینگ چیست دادیم، تا الآن یه جورایی به اهمیت دیجیتال مارکتینگ پی بردید. اما خب باز هم جای این هست که دقیقتر بشیم.
در این بخش میخوایم به چندتا از مهمترین دلایلی بپردازیم که به ما میگن چرا دیجیتال مارکتینگ برای هر برندی، فارغ از اینکه چه خدمت یا محصولی ارائه میده و چه سابقه، سرمایه و یا شهرتی داره، مهمه.
دیجیتال مارکتینگ هویت برند شما رو شخصیسازی میکنه
اولین کاری که دیجیتال مارکتینگ برای شما انجام میده اینه که برندتون رو شخصیسازی میکنه. شاید شما از قبل چیستی، چگونگی و چرایی (فلسفه) برند و شرکتتون رو بدونید. اما بازار و مشتری خیر. اونها چیزی از فلسفه و باورها و افق دید و اهداف شما نمیدونند.
با سرمایه گذاری کردن روی دیجیتال مارکتینگ، شما داستان خودتون رو به مخاطب میگید؛ به شکلی که توی حافظهاش هک بشید. این باعث میشه این مخاطب با شما تعامل رو شروع کنه و چه بسا مشتری بالقوه شما باشه!
یه خرده سادهتر، اینجوری بگیم که دیجیتال مارکتینگ مثل آهنربا میمونه و مخاطبانِ درست رو اول متوجه و بعد جذب برند شما میکنه. توی مراحل نهایی استراتژی بازاریابیتون، یه برند شخصیسازی شده میتونه به طرق گوناگونی به شما کمک کنه. گذشته از اینکه حالا شما طرفدارهای زیادی پیدا کردید که کلی هم وفادارند، شما حتی میتونید از حمایت مشتری یا Customer Support هم برخوردار بشید؛ مثلا میتونید توی شبکههای اجتماعی تعامل خیلی خوبی ایجاد کنید.
دیجیتال مارکتینگ آگاهی برند شما رو بالا میبره
کار دیجیتال مارکتینگ شکل دادن آگاهی و درک مخاطبه. وقتی مخاطبین شما از برندتون آگاه باشند و فهم درستی از شما، خدمات، محصولات، باورها و مسیر و آرمانهاتون داشته باشند، وقتی که نیازی براشون پیش بیاد دلایل بیشتری برای مراجعه به شما خواهند داشت.
دقت کنید که به همین علت، لازمه یه نفر داستان شما رو به صورت آنلاین برای آدمهای دیگه تعریف کنه. یه استراتژی مارکتینگ اصولی به شما کمک میکنه تا این داستان رو به بهترین شکل بگید.
دیجیتال مارکتینگ مسیر خرید مشتری رو برای شما مشخص میکنه
خیلی از کسبوکارها فکر میکنند مسیر خرید مشتری، یه مسیر مستقیم، یک طرفه و خطیه: مشتریها یه نیازی دارند، براش سرچ میکنند، محصول رو پیدا میکنند، میخرند.
ولی خب، ما این شکلی بهتون میگیم که حقیقت یه چیز دیگه ست. مسیر خرید مشتری رو در واقع شاید بهتر باشه یه زیگ زاگ در نظر بگیریم. چرا زیگ زاگ؟ چون خریدار گاهی حواسش پرت میشه! گاهی مسیر رو گم میکنه! بذارید با یه مثال براتون توضیح بدیم.
یه مشتری بالقوه ممکنه با مشکلی روبهرو بشه اما برای حل کردنش تلاش زیادی نکنه. اون ممکنه تصمیم بگیره هفتهها با همین مشکل سروکله بزنه و سعی نکنه دنبال یه راه حل اساسی بره. بعد از چند ماه، ممکنه چندتا راه حل رو امتحان کرده باشه و از هیچ کدوم جوابی نگرفته باشه و یا حتی اینطوری بشه که حل مسئله رو به تعویق بندازه. اما نهایتا ممکنه با برند شما مواجه بشه و احساس کنه با کمک محصولات یا خدمات شما، احتمالا مشکلش حل میشه. پس مدتی (مثلا چند روز یا چند هفته) تحقیق و بررسی میکنه و شاید توی این مدت شما رو با چندتا از کسبوکارهای رقیبتون هم مقایسه کنه. در نهایت محصول یا خدمت شما رو به بقیه ترجیح میده و از شما خرید میکنه و با استفاده از راهکارهای شما، مشکلش حل میشه. حالا شاید حتی خریدش رو تکرار کنه و شروع کنه بهطور مداوم از شما خرید کردن.
دیجیتال مارکتینگ به شما کمک میکنه این مسیر زیگزاگی رو ببینید و بدونید قدم قبلی مشتری چی بوده و قدم بعدی چی میتونه باشه و به این ترتیب، به شما این امکان و توانایی رو میده که این مشتریها رو جذب برند خودتون کنید.
دیجیتال مارکتینگ مشتریان شما رو تبدیل به هواداران برندتون میکنه
دیجیتال مارکتینگ فقط به این معنی نیست که شما افراد جدید، مخاطبان جدید و مشتریان جدیدی پیدا کنید که بیان و از شما یه خرید تصادفی داشته باشند. دیجیتال ماکتینگ همچنین یعنی اینکه شما با مشتریان قدیمیتون هم تعامل برقرار کنید. یه استراتژی مارکتینگ اصولی و خوب به شما کمک میکنه خریداران معمولی و کسایی که بهطور تصادفی با شما آشنا شدند و از شما خرید کردند رو تبدیل به هواداران پروپاقرصی کنید که خریدهای دوباره و چندباره انجام میدن و مشتری وفادار شما محسوب میشن و خودشون به نوعی یه پلتفرم فعال برای تبلیغ کسبوکارتون میشن.
زیربنای بازاریابی دیجیتال
دیجیتال مارکتینگ مثل یه خونه میمونه. دیوار هست، در هست، پنجره هست و… منتهی همه اینها روی یه زیربنای محکم سوار شدهاند تا خونه پابرجا بمونه و در یک کلام، خونه باشه. ما اینجا به چندتا از این زیربناهای بازاریابی دیجیتال میپردازیم:
کیفیت محصول
کیفیت محصول صرفا یکی از فاکتورهای دیجیتال مارکتینگ نیست! دقت کنید که کیفیت محصول شما خود بازارتونه. هر چی شما کیفیت محصول یا خدماتتون رو بالاتر ببرید، بازار شما خود به خود پیدا میشه. اجازه بدید توضیح بدیم.
برای کسایی که تازه شروع کردند، اگه محصولی درست کنند که کیفیت خوبی داره، خودش این پتانسیل رو داره که اصطلاحا خودش رو بازاریابی کنه. فرض کنید شما میخواید یه خودرو بخرید و یه محصولی پیدا میکنید که امنیت خوبی داره، راحته، طرحش رو دوست دارید، خدمات پس از فروش داره، ۱۰۰ میلیون قیمت داره و مهمتر از همه، پراید نیست 😊. خب این محصول نیاز به تبلیغات خیلی زیاد و خاصی نداره که شما رو متقاعد کنه بخریدش!
این مثالی که ما زدیم البته فانتزیه و همچین چیزی نداریم. اما نکتهای که باید بهش توجه کنید اینه که این مثال بهتون نشون میده که یه محصول یا خدمات با کیفیت، چقدر میتونه کار بازاریابی دیجیتال شما رو تسهیل کنه.
گذشته از این، یه محصول یا خدمات با کیفیت باعث میشه که شما بتونید توی تبلیغات اینترنتی فوق العاده عمل کنید. مشتریها براتون reviewهای بهتری خواهند نوشت و خودشون داوطلبانه برندتون رو معرفی و پرموت میکنند. خواهید دید که توی اینستاگرام و توئیتر اسم برندتون نقل محافله. مردم دارند برند و محصول شما رو با همدیگه به اشتراک میذارند. به بیان دیگه، نصف فرایند دیجیتال مارکتینگ شما خود به خود انجام میشه.
افق دید برند (داستان)
دومین چیزی که شما نیاز دارید، افق دید برنده.
دانلد میلر، نویسنده و کارآفرین بزرگ آمریکایی و نویسنده کتاب پرفروش «هر برند یک قصه است» که برای خیلیهاتون آشناست، میگه که برندها باید از یه الگوی ثابت پیروی کنند:
«افراد با مسائلی روبهرو میشن و بعد با یه راهنما مشورت میکنند و اون راهنما بهشون یه برنامه برای دست به کار شدن میده و نتیجه اینه که اونها موفق میشن یا دست کم دیگه شکست نمیخورند.»
دانلد میلر، کتاب هر برند یک قصه است
این افراد همون مشتریها هستند و برند شما همون راهنما، برنامه همون دیجیتال مارکتینگ و دست به عمل زدن یا the call-to-action همون محصول یا خدمتیه که شما دارید میفروشید.
افق دید برند شما (یا داستان برند شما) همون شیوه و سیاق و روشیه که شما چارچوب و الگوی بالا رو با استفاده از اون انجام میدید! برای این کار شما باید درک مشخصی داشته باشید از کیستی خودتون، از کیستی مشتری، از خواستههاتون و اینکه چرا اینطور خواستههایی دارید و از اینکه همه اینها توی بازار یا Market Place چه معنایی میتونه داشته باشه.
پروفایل و پرسونای مشتری
بسیاری از کسبوکارها اینقدر درگیر خودشون میشن که فراموش میکنند علت وجود و چرایی اونها، راضی کردن مشتریان و پاسخ دادن به نیازهای اونهاست. هویت و داستان داشتن، خوب و حتی ضروریه؛ اما همیشه باید سعی کنیم این دوتا رو در مسیر مشتریمداری هدایت کنیم و سعی کنیم اونچه برای مشتریان مهمه، هم در هویت برند ما و هم در افق دید برند نمایان و منعکس بشه.
بهترین راه برای انجام این کار شناخت پرسونای مخاطب و ساختن پرسونای مشتریه؛ یعنی از خودمون بپرسیم:
مشتری ما کیه؟ چند سالشه؟ کجا زندگی میکنه؟ مسیر عملکردش چطوریه؟ حتی مهمتر، به چه ارزشهایی پایبنده؟ نگاهش به دنیا چیه و چه توضیح و استدلالی از سمت فروشنده میتونه اون رو متقاعد کنه تا دست به خرید بزنه؟ و خب کلی سوالات این مدلی دیگه.
شناخت بهتر مشتری و ساختن پرسونای مشتری، مسیر دیجیتال مارکتینگ و SEO ما رو هزار بار راحتتر و ثمربخشتر میکنه.
تحقیق رقابتی
در بازار و بازاریابی شما همیشه رقیب خواهید داشت. رقبای شما چه بزرگ باشند و چه کوچک، رقابت شما چه جدی و پیوسته باشه و چه گاهگاه و مقطعی، عقل حکم میکنه که تحقیق رقابتی انجام بدید تا بتونید عملکرد بهتری داشته باشید. بعد از راهاندازی یک کسبوکار، شما باید بدونید از قبل چه کسانی در این زمینه فعالیت دارند و چطور شما میتونید تغییرات مثبتی در حوزه فعالیتی که بین شما و اونها مشترکه به وجود بیارید تا مشتریها سمت شما بیان و سهم بیشتری از بازار داشته باشید.
مواردی که شما باید به تحقیق و تفحص درمورد اونها بپردازید عبارتند از: برندهای برتری که رقیب شما هستند، کدومها هستند؟ چه محصولات و خدماتی ارائه میدن؟ محصولات شما چرا بهتر (یا دست کم بگیم متفاوت اگر نه بهتر) از محصولات رقباتون هستند؟ و سرانجام، چطور این اطلاعاتی که به دست آوردید رو میتونید توی استراتژی مارکتینگ خودتون به کار بگیرید تا موقعیت بهتری در بازاریابی دیجیتال و تبلیغ آنلاین داشته باشید؟
دستورالعملهای برند
شما باید دستورالعملهای واضح، شفاف، روشن و صریحی برای برند خودتون داشته باشید.
اگه در انجام موارد قبلی اهتمام و دقت کافی رو به خرج داده باشید، این بخش برای شما بخش «فان» ماجرا خواهد بود. شما توی این بخش طراحی لوگو رو خواهید داشت، رنگ برند رو انتخاب میکنید، قوانین شخصیتی و ویژگیهای برند رو مشخص میکنید (برند پرطمطراق باشه، ساده باشه، صمیمی، لوکس، کمکرسان یا… باشه) و همچنین شعار و کلماتی که استفاده میکنید و اون کلماتی که میخواید ممنوع باشه رو تعیین میکنید. این دستورالعملها باعث انسجام و یکپارچگی برند شما میشن.
اکثر برندها از این موارد میگذرند و مستقیم سراغ نمای بیرونی و «رخِ کار» میرن که البته کار درستی نیست. واقعیت اینه که شما اگه زیربنای درستی نداشته باشید یا به قول خودمون خشت اول رو کج بذارید، تا به ثریا دیوارتون کج خواهد رفت و پتانسیلی که دارید هیچ وقت استفاده نخواهد شد و تحقق پیدا نخواهد کرد.
چطور استراتژی دیجیتال مارکتینگ بچینیم؟
حالا که زیربنا و مفهوم بازاریابی دیجیتال مشخص شد، نوبت به ساختن خود بنا یا ساختمون میرسه. بنا گذاشتنِ ساختمونِ دیجیتال مارکتینگ کاری فوق العاده جذاب، جالب و هیجانانگیزه که در طول زمان نیاز به اصلاح، بازبینی، جایگزینی و بازپیکربندی داره. حین چیدن استراتژی مارکتینگ، شما نیاز دارید روی چند بخش تمرکز کنید که به ترتیب در ادامه این مقاله از میزفا، مفصل به اونها خواهیم پرداخت.
وبسایت
وبسایت به شما کمک میکنه تا توی بازار هدفتون اعتماد و اقتدار (Authority) بهدست بیارید. همینطور وبسایت شما به عنوان مرجع کنترل مابقی پلتفرمهای مورد استفاده در استراتژی دیجیتال مارکتینگ به کار میره. چه شما برنامه SEO داشته باشید چه نه، چه مارکتینگ شبکههای اجتماعی داشته باشید چه نه، چه تبلیغات کلیکی داشته باشید چه نه و… شما نیاز دارید تا مشتریان خودتون رو به یک جای مشخص و یک لوکیشن هدف راهنمایی کنید که در واقع همون سایت شماست. بنابراین، قدم اول همیشه طراحی سایت یا همون لوکیشن مرکزی کسب و کارتونه.
این لوکیشن مرکزی شما میتونه اطلاعات مشخص و ضروریای در اختیار مخاطبان شما بگذاره، به اونها آموزش بده و ترغیبشون کنه تا انگیزه کافی برای خرید (یا دست کم تعامل داشتن با برند شما) رو داشته باشند. اگه وبسایت شما، سایتی کاربردی، جذاب و ترغیبکننده باشه، تیکه آخر پازلِ تاکتیکهای دیجیتال مارکتینگ شما میشه: شما تنها کافیه که مخاطب رو به سایت برسونید، مابقی کار رو وبسایت خودبهخود انجام میده!
یه سری از مواردی که نشون میدن یک وبسایت موفقه عبارتند از:
- بهینه سازی سرعت وبسایت رو جدی بگیرید
سرعت وبسایت فوق العاده مهمه! صفحات سایت شما باید در حالت ایدهآل در کمتر از ۵ ثانیه بارگزاری بشن. دقت کنید که از صفر تا پنج ثانیه، هر ثانیه باعث میشه شما حدود ۴/۴۲ درصد از مخاطبانی که قرار بوده به اون صفحه سر بزنند رو در اون لحظه از دست بدید. بعد از پنج ثانیه، این عدد به ۲/۱۱ درصد به ازای هر ثانیه میرسه.
اگه سایت شما کند باشه، بیشتر مردم قبل از اینکه محتوای صفحات شما رو ببینند، سایت شما رو ترک میکنند. اونها بعدتر، اینور و اونور، از تجربه کاربری بد سایت شما ناله میکنند و یحتمل به شهرت منفی سایت شما دامن میزنند.
خوشبختانه افزایش سرعت سایت خیلی سخت نیست و با بهینه کردن تصاویر، پلاگینهای کشینگ (Caching)، پاککردن کدهای بکاندِ بهدردنخور و پاک کردن محتواهای غیرلازم و یه سری کارهای دیگه، شما میتونید سرعت سایت خودتون رو بالا ببرید.
در مقالات آموزش GTmetrix خیلی مفصل درباره علت کاهش سرعت سایت و راهکارهای افزایش سرعت سایت صحبت کردیم که میتونید مطالعه کنید.
(چنانچه علاقهمند به استفاده از خدمات افزایش سرعت سایت میزفا هستید، کلیک کنید)
- وبسایت شما باید Mobile Marketing Friendly باشه
سایت شما نه تنها برای دسکتاپ، بلکه برای موبایل هم باید عملکرد درست و سرعت مناسبی داشته باشه. اگه سایت خودتون رو برای مارکتینگ موبایل بهینه سازی نکنید، به مرور زمان شاهد کاهش شدید نرخ بازدید خواهید بود. در حقیقت: الف) افزایش استفاده از تلفنهای همراه در سرتاسر جهان و به ویژه در ایران و ب) تاکید گوگل بر جذب مخاطبینِ موبایل، هر دو دال بر این واقعیت هستند که Mobile Marketing Friendly بودن برای کسبوکار شما واجب و حیاتی هست. برای بهتر فهمیدن ماجرا، به نمودار زیر از سایت techcrunch که آمار جهانی ۳ سال گذشته رو نمایش میده نگاهی بندازید.
مارکتینگ موبایل باید نقطه تمرکز شما در تمام کانالهای دیجیتالی باشه که توی استراتژی بازاریابی بنا رو بر استفاده از اونها گذاشتهاید.
- از جلوههای بصری استفاده کنید
آیتمهایی که از نظر بصری اهمیت بیشتری دارند، بزرگ هستند و بالای صفحه جای میگیرند؛ توی این آیتمها رنگهای قوی با کنتراست بالا رو داریم، ویدئوها و فضای سفیدی که به این آیتمها اجازه خودنمایی و دیده شدن بده رو هم همینطور.
آیتمهایی که از نظر بصری اهمیت کمتری دارند، کوچک هستند و در نیمه پایینی صفحه جای میگیرند؛ این آیتمها کنتراست کمتری دارند و معمولاً متنمحورترند و گاهی روی هم تلنبار هم میشن.
- روی تکتک صفحات کار کنید
هر صفحه باید دکمه CTA مخصوص خودش رو داشته باشه و علاوه بر اون، یک گزاره مشخص با هدفی منطقی که مخاطب میتونه در قالب یک جمله اون رو خلاصه کنه. این جمله البته در بالای صفحه باید نمایان باشه.
- سادهسازی کنید
طراحیهای شلوغ و پیچیده امروزه دیگه دمده شده و خریداری نداره. مینیمال بودن چیزیه که بسیاری از کاربران، از جمله خود شمایی که در حال خوندن این راهنمای مینیمال برای دیجیتال مارکتینگ به میزفا سر زدید، به دنبال اون هستند.
پس همه چیز رو تا جای ممکن ساده کنید. اجازه بدید هم دیزاین سایت و هم مخاطب بتونند آزادانه نفس بکشند!
- کارهای مندرآوردی و بیپایه و اساس رو کنار بذارید!
وبسایت جایی نیست که شما بخواید چیزهای عجیب و غریبی که تا به حال به فکر هیچکس نرسیدند رو روش پیاده کنید! تحقیقات و پژوهشها نشون میدن که کاربران ترجیح میدن وبسایتی که میخوان ازش استفاده کنند، یه چیز «استاندارد» باشه.
- دائما ارزیابی کنید
ارزیابی سایت به صورت دورهای و مقطعی فکر بسیار خوبه. آیا مطمئنید که محتوای شما ترغیب کنندهست؟ چطور میتونید مطمئن بشید که نرخ تبدیل شما مناسبه؟ برای پاسخ به این سوالات شما میتونید به تحلیل و اندازهگیریِ رفتار بازدیدکنندگان سایت خودتون بپردازید.
آیا مخاطبان مدت زمان طولانیای توی سایت شما میمونند یا بعد از چند ثانیه اون رو ترک میکنند؟ آیا بازدیدکنندگان تبدیل به مشتری میشن؟ شما همچنین میتونید پرسشنامههایی طراحی کنید تا به کمک اونها بتونید احساسات مخاطبان نسبت به سایتتون رو ارزیابی کنید. بعدش، شروع کنید به تغییر ایجاد کردن!
مدیای جدید بسازید، استراتژی دیجیتال مارکتینگ خودتون رو ایجاد و تعدیل کنید و امثالهم. برای این کار یه روش خیلی ساده اما در عین حال خیلی خیلی کارآمد اینه که هر ماه یه تاکتیک دیجیتال مارکتینگ متفاوت رو به کار بگیرید (مثلا یه ماه از اینفلوئنسر مارکتینگ استفاده کنید و یک ماه از تبلیغات محیطی و…) تا ببینید کدوم یکی در بازار شما و برای برند شما بهتر جواب میده.
بعد بررسی کنید که آیا این تغییرات باعث ارتقا سایت شما شدند یا نه؟ اگه پاسخ مثبت بود، اونها رو نگه دارید و اگه پاسخ منفی بود، به نسخههای قبل از تغییرات برگردید و دنبال چرایی کار نکردن و ثمربخش نبودن این تغییرات برید. با این روش خواهید دید که در طول زمان چه اطلاعات فوق العادهای از مخاطبان خودتون بهدست آوردید و چقدر دقیقتر از پیش میتونید نیازهای اونها رو شناسایی و برطرف کنید.
- سئو (بهینه سازی برای موتورهای جستجو)
وبسایت داشتن نقطه شروع ماجراست. اما اگه شما ترافیک ارگانیک نداشته باشید، آیا سایت شما غیر از یه ویترین خوشگل اما بیکاربرده؟ به زبانی سادهتر، وقتی مردم نیازشون رو گوگل میکنند، باید سایت شما رو در بالاترین نتایج گوگل پیدا کنند، روش کلیک کنند و بعد توش وقت بگذرونند. منطقیترین، باصرفهترین و مثمرثمرترین راهِ ارگانیکِ انجام دادن این کار، سرمایهگذاری روی سئو یا همون Search Engine Optimization (SEO) هست.
ما یه مقاله جامع آموزش سئو هم داریم که میتونید سر فرصت مطالعهاش کنید و سئو رو اصولی و دقیق یاد بگیرید. بهطور کلی SEO نوعی فرایند بهینه سازی وبسایته که با کمک اون شما میتونید انتظارات موتور جستجویی مثل گوگل رو برآورده کنید تا در پاسخ، به عنوان پاداش، توی صفحات اول جستجو دیده بشید.
فرآیند سئوی خوب و اصولی، چندتا ویژگی داره:
- بهینهسازی فنی
این بخش، به زعم بسیاری از متخصصین سئو جزو پرزحمتترین، خستهکنندهترین و حوصلهسربرترین بخشهای سئوئه! اما در عین حال سئو فنی یا Technical SEO نقش کلیدی داره و نمیشه ازش چشمپوشی کرد. اگه شما میل داشته باشید که سایتتون عملکردی خوب و بهینه داشته باشه، باید قبل از هر چیزی تمام المانهای فنی از جمله نوع کدنویسی، سرعت وبسایت و… رو بهینه کنید.
- تحقیق کلمات کلیدی
درحالیکه دیگه مثل قدیم نمیشه از «کیوردهای کیلویی» استفاده کرد، یعنی صفحه رو پر کنیم از کلمات کلیدی و اصطلاحا کیورد استافینگ کنیم، اما همچنان موتورهای جستجو توجه خیلی زیادی به استفاده از انواع کلمات کلیدی دارند (البته داخل پرانتز این رو بگیم که ما یه متخصص زبان و ترجمه هم توی میزفا داریم که میگه key در زبان انگیسی معناهای متفاوتی داره که یکیشون میتونه بسته به بافتار موضوع «پربسامد» باشه. بنابراین درستتر اینه که به جای کلمات کلیدی، بگیم «کلماتِ پربسامد». ولی خب از اونجا که دیگه کلمه کلیدی به عنوان معادل فارسی keyword جا افتاده و همه به همین اسم میشناسنش، ما هم همون کلمات کلیدی میگیم.)
پیشنهاد میزفا برای مطالعه بیشتر: کلمه کلیدی چیست؟
کلمات کلیدی یا کلمات تکرار، اون عبارات و کلماتی هستند که مخاطبان هدف اونها رو در موتورهای جستجویی مثل گوگل سرچ میکنند. برای مثال، احتمالا خیلی از شمایی که در حال حاضر این مقاله از میزفا رو میخونید، کلمه کلیدی «دیجیتال مارکتینگ به زبان ساده» رو گوگل کردید و رسیدید به میزفا دات کام.
باید توجه داشته باشید که جستجوی کلمات کلیدی امری به مراتب بسیار پیچیدهتر از اونیه که به سادگی بتونیم حدس بزنیم مخاطبان ما از چه کلماتی برای جستجو استفاده میکنند. ما در حین تحقیق کلمات کلیدی، باید به تنوع کلمات کلیدی، سطح رقابتی هر کلمه یا عبارت کلیدی، و همینطور به میزان جستجوی کلمات کلیدی و بسیاری از موارد دیگه توجه کنیم.
البته در سالهای اخیر ابزارهای متفاوتی برای کمک به فرآیند سئو ساخته شدند که به مراتب و درجات مختلف پاسخگوی نیازهای متخصصین سئو هستند. معروفترین اونها رو هم احتمالا همهتون میشناسید: سرچ کنسول گوگل.
همچنین متخصصین میزفا با سابقهای نزدیک به ۱۲ سال فعالیت حرفهای در زمینه سئو، ابزار جدیدی با عنوان میزفا تولز طراحی و روانه بازار کردند که علاوه بر اینکه صددرصد به زبان فارسیه، از نظر هزینه دهها برابر مقرون بهصرفهتره و تمامی امکانات همتاهای خارجی رو داره، به مراتب از امکانات بیشتر و جدیدتری مثل ابزار تحقیق کلمات کلیدی، ردیاب کلمات کلیدی، ابزار خزش و پشتیبانی آنلاین هم برخورداره.
برگردیم به بحث کلمات کلیدی. باید این رو اضافه کنیم که گوگل و اکثر موتورهای جستجو نگاه خوبی به سو استفاده از کلمات کلیدی برای تصاحب رتبههای بالاتر در صفحات جستجو ندارند و بنابراین، پر کردن صفحات وبسایتتون از کلمات کلیدی اصلاً ایده خوبی نیست؛ حتی میتونید برای این کار مشمول جریمه هم بشید!! درواقع، تجربیات متخصصین سئوی ما به شما استفاده از کیوردهای طولانی یا long-tail و همینطور استفاده از کلمات نزدیک از نظر معنا یا کلمات مترادف هست که به طور «طبیعی»، تأکید میکنیم، به طور «طبیعی» در محتوای شما جایسپاری شدند.
- تولید محتوا
بعد از تحقیق کلمات کلیدی، باید روی تولید محتوای با کیفیت تمرکز کنید که اولاً: برای مشتریان هدف شما ارزشمنده و دوما، به موتور جستجو توضیح میده موضوع این صفحه شما چیه.
تولید محتوای جذاب از طرق مختلفی به سئوی وبسایت شما کمک میکنه و متخصصین سئو عاشقش هستند؛ چون محتوا به اونها کمک میکنه تا اقتدار یا Authority سایت رو بهطور کاملا طبیعی طراحی کنند و فضای بیشتری برای مانور دادن روی کلمات کلیدی داشته باشند. ضمنا اگه محتوا، محتوای درجه یکی باشه، به خودی خود بک لینک میگیره و مخاطب بیشتری جذب میکنه.
- لینک سازی خارجی
بالاخره به بخش لینک سازی میرسیم. منظور ما اینجا از لینک سازی، فرایند ساخت بک لینک یا backlink هست که به صورت مصنوعی، ارگانیک و یا ترکیبی از هردوی این موارد اتفاق میافته. بک لینکها قدرت زیادی دارند. گوگل و مابقی موتورهای جستجو بهطور معمول نتایج رو بر اساس معتمد بودن و اتوریته و اقتدار داشتن رتبه بندی میکنند؛ این یعنی اگه شما محتوای مورد اعتماد بسازید، بک لینکهای بیشتری به صفحهتون داده میشه و رتبه بالاتری هم کسب خواهید کرد.
و خب، هر بک لینک نمادی از این اعتماده! بنابراین بک لینک گرفتن بیشتر، و بک لینک گرفتن از منابع دارای اعتبار، باعث میشه که موتور جستجو بیشتر به سایت شما اعتماد کنه. البته باید حواستون باشد که گوگل بک لینک گرفتن مصنوعی برای کسب رتبه رو رسما قدغن اعلام کرده و با ابزاری به نام anti-spam measure، لینکهای قلابی رو شناسایی میکنه. بنابراین اگه میخواید در لینک سازی سئو موفق عمل کنید، باید سعی کنید لینکهای شبهطبیعی و نرمال بسازید و بهتره برای این کار از متخصصین حرفهای سئو مشورت بگیرید تا سایتتون آسیب نبینه.
با به کار گرفتن یک استراتژی سئوی درست، شما شانس رقابت برای دیده شدن و بهدست آوردن ترافیک ارگانیک در سطح عالی رو خواهید داشت. همینطور، اگه این استراژی سئو رو با محتوای با کیفیت همراه کنید، بدون تردید بهترین نتیجه ممکن عایدتون میشه. در همین راستا، خدمات سئوی ۳۶۰ درجه میزفا، با بهترین استراتژی سئو مناسب کسبوکار شما، خدمات سئو مبتنی بر بهینه سازی فنی، تحقیق کامل کلمات کلیدی، تولید محتوای با کیفیت، طبیعی و مهندسی شده و لینک سازی به شما ارائه میده تا شما هم بهترین نتیجه ممکن عایدتون بشه.